تجزیه و تحلیل: تغییرات در فرزندآوری به دلیل همهگیری میتواند پیامدهایی بر برنامهریزی بلندمدت سیاست مهاجرت داشته باشد.
سیاست گذاران و تحلیلگران مهاجرت، فرزندآوری را رصد می کنند، زیرا عاملی در برنامه ریزی طولانی مدت برای مهاجرت است. هر گونه رکود در فرزندآوری مرتبط با همهگیری در بازار کار کانادا طی حدود ۲۵ سال آینده احساس می شود، زیرا معمولاً مدتی طول می کشد تا کارگران متولد کانادا، وارد بازار کار شوند.
نرخ فرزندآوری پایین کانادا اغلب به عنوان یک توجیه اقتصادی برای افزایش سطح مهاجرت استفاده می شود. منطق این موضوع این است که نرخ زاد و ولد به اندازه کافی برای رشد جمعیت و نیروی کار کانادا بالا نیست. مهاجرت اقتصادی به عنوان راه حلی برای این مشکل در نظر گرفته می شود، زیرا اگر کارگران جدیدی برای جایگزینی کارگران بازنشسته وجود نداشته باشند، نیروی کار کانادا کاهش می یابد. این نتیجه بر تولید ناخالص داخلی و رقابت کانادا در صحنه جهانی تأثیر می گذارد.
اداره آمار کانادا مطالعه جدیدی در مورد چگونگی تأثیر همهگیری بر فرزندآوری در کانادا منتشر کرد. مانند چندین کشور دیگر، کانادا نیز در سال گذشته کمترین تعداد تولد و همچنین بیشترین کاهش را در تولدهای سال به سال از سال ۲۰۰۶ داشته است.
فرزندآوری کانادا در سال ۲۰۲۰ به ۱.۴ فرزند به ازای هر زن کاهش یافت. اگرچه این داده ها نشان میدهند که همهگیری بر فرزندآوری در کانادا تاثیر کلی منفی داشته است و طبق گفته محققان این تمام ماجرا نیست. با توجه به اینکه نرخ زاد و ولد در کانادا از سال ۲۰۰۸ به طور پیوسته در حال کاهش بوده، می توان ادعا کرد که نرخ فرزندآوری پایین در سال ۲۰۲۰ ادامه یک روند طولانی مدت بوده است.
شاخصهای این مطالعه نمیتوانند میزان یا مدت تأثیر همهگیری بر فرزندآوری را تعیین کنند. با این حال این مطالعه خاطرنشان میکند که اگر فرزندآوری در سالهای آینده به کاهش خود ادامه دهد، میتواند کانادا را در زمره «کمترین و پایینترین» کشورها از حیث فرزندآوری قرار دهد. چنین وضعیتی با پیری سریع جمعیت و افزایش استرس بر بازار کار، بهداشت عمومی و سیستم های بازنشستگی همراه است.
مطالعه نشان میدهند که کاناداییها فرزندآوری را به تاخیر میاندازند
حدود یک چهارم جمعیت ۱۵ تا ۴۹ ساله به دلیل همه گیری، برنامه های خود برای بچه دار شدن را تغییر داده اند. نزدیک به ۲۰ درصد گفتند که میخواهند فرزندان کمتری نسبت به برنامه قبلی خود داشته باشند، در غیر این صورت برنامههای خود را به تأخیر میاندازند. تنها ۴ درصد گفتند که می خواهند بچه های بیشتری داشته باشند یا زودتر بچه دار شوند.
به دلیل همه گیری، تمایل مردم به تاخیر در بچه دار شدن نسبت به بچه دار نشدن بیشتر بوده است. این مطالعه می گوید که این موضوع، یافتهی قابل توجهی است، زیرا میانگین سنی جدید مادران کانادایی ۳۱ سال است. بنابراین، این تأخیر می تواند باعث شود برخی از زنان به دلیل محدودیت های بیولوژیکی فرزندآوری، به همان اندازه که برنامه ریزی کرده بودند، بچه دار نشوند.
کسانی که قبلا پدر و مادر نبودهاند، در مقایسه با کسانی که قبلاً والد بودهاند، احتمال اینکه فرزندان کمتری بخواهند یا بچه دار شدن را به تأخیر بیندازند، دو برابر است.
افرادی که به عنوان اقلیتهای مشهود در نظر گرفته می شوند، به احتمال زیاد بچه های کمتری می خواهند یا تصمیم دارند بعداً بچهدار شوند. این یافته با مطالعه قبلی انجام شده در ایالات متحده مطابقت دارد و ممکن است منعکس کننده این واقعیت باشد که اقلیت های مشهود به طور نامتناسبی تحت تأثیر این همه گیری قرار گرفته اند، چه از طریق بیکاری، چه مشکلات مالی و چه میزان مرگ و میر در نتیجه کووید ۱۹.
با این حال، برخلاف مطالعه ایالات متحده، به نظر نمی رسد وضعیت مهاجرت کانادا تأثیر زیادی بر احتمال تغییر تصمیم برای فرزندآوری داشته باشد.
این مطالعه نشان میدهد که از آنجایی که اکثر کاناداییها تمایل به تعویق فرزندآوری را به جای داشتن فرزند کمتر گزارش کردهاند، میتواند به این معنی باشد که همهگیری ممکن است تأثیر زیادی بر فرزندآوری در آینده نداشته باشد. یعنی به این شرط که زوج ها واقعاً در آینده بچه دار شوند.
به طور کلی، باید دید که آیا نرخ فرزندآوری در کانادا باز خواهد گشت یا به روند کاهشی خود ادامه خواهد داد. تمایل به تاخیر در فرزندآوری، هنوز هم می تواند بر جامعه کانادا تأثیر بگذارد. اگر کاناداییها در نهایت بچههای کمتری داشته باشند، در کوتاهمدت میتواند ثبتنام در مهدکودکها و مدارس را کاهش دهد، و در بلندمدت میتواند چالشهایی را در سیستمهای بازنشستگی و دسترسی به نیروی کار ایجاد کند.